شعر نو سروده خانم محمدی (هزاره)

ساخت وبلاگ


فاصله
کاش میشد فهمید از تپش های هراس فاصله رنجیده ای،
یا من از کوچ احساس تو از ییلاق نگاه خاطره بی خبرم!
هر کجا هستی و هر بار با دویدن هایت از شن ماسه دیروز،
دل به دریای خیالم می زنی بر سخره ام ریز سرگردانی خلیج شانه ات را که جزیره نجات من و تو همین تاباتاب دلتنگی هاست.

****

 قلب بارانی
زندگی رسم خوشایندی اگر بود،
چشمان تو آن را فهمید!
من که ابر بودم و قلب نوپای من از روز ازل می بارید!!

****

 باران دلتنگی
شبیه شاعر باران به چشمان تو محتاجم!
تو بگو دوستت دارم را
چگونه ذوب در احساس غزل باید کرد
تا عشق بنویسد غم دلتنگی را

**شاعر: نجمه محمدی***

آبخور دیار آفتاب...
ما را در سایت آبخور دیار آفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abkhora بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 23 شهريور 1399 ساعت: 21:08